Tuesday, January 01, 2008



ركن دو ارتش و جوكهاي تركي و رشتي
-----------------------------------

من هم حقوق و هويتِ ملی ام را ميخواهم!

محمد ايل بيگی

پنجاه و دو سال دارم و گيلکم و زادهء گيلان . دو سالی در انزلی زيستم ( زيستم ؟ يا رويِ خاک ها پنجه زدم ؟ ) و بيست و سه سالی در خراب شده ای به نام ِ تهران و بيست و هفت سالی در فرانسه . هرگز مرا انزليچی ندانستند و تهرانی هم نه و فرانسوی که اصلا نگو ! اما من خودم را ايرانی ميدانم و بويژه گيلک و فرانسوی اصلا نگو ! کارت اقامتِ اين کشورِ آخری را هنوز برايِ چند سالی دارم و مليتش را هرگز (عليرغم ِ اينکه همسرم فرانسويست و عاشقانه او را دوست دارم ) درخواست نکردم و پاسپورتِ ايرانيم اعتبار ندارد - ميترسم پايم را در سفارت بگذارم .

از کودکی بخاطر ِ " جوکهای رشتی " رنج بردم و بهمين خاطر خودم را نزديک ديدم به آزربايجانيها . اصلا خودم را آزربايجانی دانستم و شايد که نه ، حتما بدين خاطر ، يکی از نامهای ِ مستعارم را " گيلک آزری " انتخاب کردم - می خواستم فخر بفروشم بر هر آنچه که از ديدِ شما خواری بود !

ميگويند که بخاطر ِ آنکه خيلی از جنبش های آزاديخواهانه از شمال ( گيلان و مازندران و آزربايجان ) برخاسته اند ، " رکن ِ دو ارتش ِ رضاخانی " ( جدِ "ساواک")، " جوکهايِ رشتی و ترکی " را ساختند و پراکَنند - شايد .

امروز چه قدر دلم می خواهد که ايکاش برايِ ترکمن ها و بلوچ ها و کردها و... هم "جوک " می ساختند تا خودم را به آنها - مثل ِ آزربايجانی ها - ، نزديک می ديدم !

از آنجائی که هميشه در اقليت بودم ، برايم قابلِ درک که نه ، بل قابلِ قبولست ، که اگر اقليت های ِ "قومي؟ " ، " ملي؟ " تا به جدائی بروند . آخر با غل و زنجير تا به کنون "نگهِ " شان داشته ايد - اينهمه بس نيست ؟ هيچِ شان نداديد و می خواهيد که بر شما علاقه مند باشند ! به چه حقی ؟!

خوشبختانه گيلان و مازندران و آزربايجان - و کمی گرگان و ترکمن صحرا - ، از "موهبتِ الهی " برخودار شدند ، و الا بجز سه چهار کارخانه، چايسازی و نساجی و چوبکاری ، چه صنعتی در آنجا براه انداختيد ؟ هيچ ! کردها و بلوچی هايم را بخاطر بی بهره بری از " موهبت الهی " فراموش کرديد . چرا ؟ ترس ِتان از اين بود که جدائی خواه شوند و ثروتِ تان بر باد ! هيچِ شان نداديد و ميخواهيد که دم از "خاکِ پاکِ ميهن " سر دهند ! چه وقيحيد ای " ايران ، فقط ايران " دوستان !

... و اما من گيلکم . بعنوان ِ گيلک ، قومم ؟ ملتم ؟ زبان دارم يا گويش ؟ من به دنبالِ هويتم .

زنده باد با هم بودنها ( و در عينِ باهم بودنها ) از هم جدائی ها !

18 خرداد 82

0 Comments:

Post a Comment

<< Home