Friday, December 02, 2005



منطقه تالش آزربايجان، شامل آستارا – تالش – اسالم – خلخال و لنكران

فئوداليسم در تجارت

زهره وفايي

منطقه وسيع تالش ، شامل آستارا – تالش – اسالم – خلخال و لنكران از ديرباز به سبب استعداد خاص كشاورزي و دامداري منطقه و نيز به جهت علاقه افراد بومي اين محل ، همواره بهترين مركز براي كشاورزي و دامداري بوده و هست . زمين مستعد و باران كافي به همراه مردمان سخت كوش و صديق اين منطقه دست به دست هم داده و خطه اي سرسبز و سراپا نعمت و بركت را بوجود آورده است . محصولات باغي و دامي ماحصل از اين منطقه نه تنها در كشور بلكه در منطقه قفقاز منحصر بفرد ميباشد و با اين اوصاف طبيعي است كه اين منطقه همواره در معرض طمع ورزي افراد سود جو و نيز مردمان زحمتكش آن مورد استثمار همين افراد فرصت طلب دايما قرار داشته باشند . چنانكه در تاريخ فئوداليسم اراضي كشاورزي ، اين منطقه داراي ظالم ترين و زورگوترين فئودال هاي درباري بوده و محصولات آن به همراه زحمات ساليانه افراد بومي آن به يغما مي رفت . در نتيجه همين سياست فئوداليسم حمايتي است كه حتي امروز هم چنين منطقه پربركتي

هنوز نتوانسته است با تكيه بر در آمدهاي خود به آسايش و آبادي نسبي ، حداقل ، دست يابد . در سايه همين سياست فئوداليسمي بازار محصولات منطقه چنان محدود و بي ثمر ميگردد كه گاهي كشاورزان مجبور به رها نمودن زمين و باغات خود گرديده و همانند بسياري از هم كيشان خود براي عملگي و كارهاي پست و شغل هاي كاذب راهي مراكز بزرگ شهري گرديده اند . آمار مهاجرت از اين بهشت خدادادي نشان از اين واقعيت هاي تلخ است .

آستارا عليرغم دارا بودن امتياز بندري نيز از فلاكت منطقه تالش در امان نمانده است و سالهاي سال با اندك در آمد كشاورزي و دامي روزگار گذرانده و ماهيگيري نيز به دليل مرزي بودن بندر از محدوديت هاي ويژه اي برخوردار بوده است . با تحولات سه دهه اخير و در راس آن با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي اميد ميرفت كه منطقه بن بست تالش به افقي تازه از شكوفايي و پيشرفت دست يابد اما متاسفانه فئوداليسم كشاورزي اين بار در قالب فئوداليسم تجاري در منطقه عرض اندام نموده و ميدان داري مينمايد .با اجراي سياست بازارچه هاي مرزي ،آستارا نيز بعنوان منطقه صفر مرزي در ليست محل هاي مورد نظر قرار گرفت . راه تجارت محدود مرزي باز گرديد و مردمان آن سوي مرز همانند آدمهايي كه از خواب طولاني و كسل كننده اي بيدار شده باشند به اين سوي مرز هجوم آوردند . اما واقعيات با تصورات آنها بسيار متفاوت تر جلوه گر گرديد ! مردمان اين سوي مرز نيز همانند آنها دست تنگ و ندار بودند . اما فئودال هاي تجاري بدون فوت وقت و با سوء استفاده از بي توشگي طرفين ، وارد ميدان شده و شروع به داد و ستد هاي بي حساب و كتاب – بي رويه و غير ضرور نمودند و به ادعاي خود تجارت را در آستارا رونق دادند !!

سرمايه دارهاي مركز نشين با اجير نمودن اهالي بومي آنان را به تردد در مرز و واردات و صادرات فرمايشي منطبق با نياز هاي مركز ، وادار نمودند . اولين ضرر و زياني كه از اين طريق شامل حال اهالي بومي گرديد اين بود كه كشاورزي و دامداري را رها نموده و به خدمت فئودال ها در آمدند . امروزه اگر چه آستارا ظاهرا به دليل تردد تاجران و مسافران و خرده خران و خرده فروشان متفاوت به نظر ميرسد اما بهره واقعي آستارايي ها از اين گذر تنها در حد كرايه دادن منازل و مسافرخانه ها و فروش مواد غذايي واردشده از مركز به مسافران است و بس ! سود واقعي اين بازارچه ها كماكان در جيب فئودال هاي تجاري است كه با حمايت هاي ضمني و اغماض هاي گذرا آستارا را به سوي انحطاط اخلاقي و فروپاشي اجتماعي پيش ميبرند .

فروش فراوان مواد مخدر – مشروبات الكلي – سي دي هاي غير اخلاقي – وسايل قمار و عيش و عشرت – وسايل بهداشتي و آرايشي تاريخ مصرف گذشته – لباسهاي ناهمگون با فرهنگ منطقه ......و دهها نوع كالاي ديگر بيش از آنكه موجب رونق آستارا گردد موجب فروپاشي اخلاقيات در ميان مردمان بومي بويژه جوانان شهر گرديده است . امروز ديگر شنيندن هر روزه خبرهاي طلاق – كتك كاري – مزاحمت – خانه فحشا – فساد – قاچاق – گم شدنهاي بي سرنخ .....در ميان مردمان شهر تبديل به اخبار عادي و روزمره گرديده است . آستارايي كه تا ديروز دارايي نداشت اما اخلاق و فرهنگ بومي خود را حفظ نموده بود ، امروز نيز فاقد دارايي است و علاوه بر آن امتيازهاي زيباي اخلاقي و انساني و بومي خود را قدم به قدم از دست ميدهد . براي نجات آستارا آيا كسي به فكر چاره جويي هست ؟

0 Comments:

Post a Comment

<< Home