Friday, November 11, 2005



دقت: اين نوشته از ديدگاه قوميت گرائي افراطي فارسي و موضعي ترك ستيزانه و ضدآذربايجاني نوشته شده استּ

اینجا آستاراست


آستارا که از ان به بندر آستارا نیز یاد می شود در ۲۰۰ کیلومتری غرب رشت مرکز استان گیلان واقع شده است و مردمان آن به زبانهای ترکی و تالشی تکلم می کند.

آستارا شهری است آرمیده در گهواره ای بین دریا و کوه.با این اوصاف ساده ترین افراد هم می پذیرند که آستارا باید یک شهر بسیار زیبا از نظر جاذبه هایطبیعی باشد.

این چیزی جدا از واقعیت نبوده و نیست.طبیعت زیبای آستارا با ویژگی های خاص اجتماعی آن همه ساله در تابستان گرم میهمانان بسیاری از استانهای همجوار این شهر است.

اما این همه واقعیت نیست...آنانیکه در عمق طبیعت شمال کشور و آن کمربند میان دریا و سلسله جبال البرز فرو رفته اند اعتراف می کنند که طبیعت آستارا در قیاس با دیگر شهرهای این خطه سرسبز و زیبا بهره کمی برده است.

زیبایی آستارا بیش از هر کسی توجه مردم آذربایجان را به خود جلب می کند که از دشتهای پهناور خشک و گندمزارهای مناطق ترک نشین ایران به آغوش طبيت زيباي شمال پناه مي اوند.

آْستارا با توجه به همجوار بودنش با مناطق شمالي كشور كه از فرهنگ نسبتا مترقي تري در قياس با استانهاي ترك نشين بهره بردهاست ، در رعايت تركيب اجتماعي بيشتر به فرهنگ خطه شمال تكيه كرده است.

مردماني خوش برخورد ، ملايم و اجتماعي كه همه تلاش خود را به كار مي گيرند تا خود را به آن فرهنگ نزديك كنند. نظير آنچه كه جمهوري تركيه در رفتارهاي ديپلماتك داخلي و خارجيش تلاش خود براي پيوستن به اتحاديه اروپا بكار مي بندد تا ديگر نام آسيايي معرفش نباشد.تركيه اي كه روزگاري نه چندان دور از آن به عنوان كشوري آسيايي - اروپايي ياد مي شد و تلاشهاي ذره ذره اش براي پيوستن به اتحاديه اروپا به گوشمان مي رسيد...اما افسوس كه گوشهامان را بستيم و (....)

از استارا مي گفتم...و از مردمانش.

انان بسيار مي كوشند تا ديگر عنوان ” ترك“ رويشان نباشد.اين كوشش را در برخوردشان با ميهمانان که سعه صدري بسياری از خود به نمايش مي گذارند ، می توان به سهولت دریافت.

اما اين باعث نميشود كه عنوان “ترك”را چنان از خود دور كنند كه اثري از آن باقي نماند.آنان تنها مي خواهند بگويند:”ما اگر گيلكي هم نباشيم , حداقلمان اين است كه ترك متجدد هستيم!“ و اين واقعيتي است در خور تامل از معرفي هويت خويش از طيفي از مردمان جامعه.

به نظر مي رسد مردم آستارا به دليل برخوردهاي مكررشان با مردم سراسر كشور واقعيت را بر اين مبنا استوار كرده اند كه بايستي در رفتارها نرمي و انعطاف بسياري از خود به نمايش بگذارند.

آستارا در سالهاي اخير با افزايش نسبي ايرانگرد روبرو بوده است كه به نظر مي رسد در برنامه ريزي براي استفاده از اين ميزان ايرانگرد مناسب نبوده.اين واقعيتي است كه در رفع نيازهاي اوليه ميهمانان اين شهر از زبان آنها به گوش مي رسد. آنان مشكل تهيه نان و مايحتاج اوليه كه در نرخ بالايي بالا و پايين مي زند ، گله مندند.

آستارا از “نگاهي ديگر

آستارا شايد تنها شهر ايران باشد كه لنگه ديگر خود را در آنسوي مرزها تحت لواي پرچم جمهوري آذربایجان جاگذاشته است.به شهادت تاریخ منطقه آستارا که هم امکنون در بخش جمهوری آذربایجان واقع شده است ، در سال ۱۸۲۸ میلادی و ۱۱۹۲ شمسی به دنبال معاهده ننگین ترکمن چای جدا شد و به روسیه پیوست.

این معاهده در زمان حاكميت شاهان قاجار رخ داد.شاهاني كه ايران زمين كمتر توانسته حاكميت مرداني وطن پرست چون فتحعلی شاه قاجار را تجربه كند.این قرارداد که از جمله معاهدات ننگینی بود که به ملت ایران تحمیل شد و دیگر بار ایران سرافراز محکوم به پرداخت تاوان سنگینی کرد که هم اکنون نیز به رغم گذشت سالها جراحت آن پایان نیافته است.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home